شعر خوشگلي بوووووووود. مرسي
امشـب شهـادت نـامهي عشاق، امضا ميشودفردا ز خون عاشقان، ايــن دشـت دريا ميشودامشب کنار يـکـدگـــر،بنشــستــه آل مـصـطـفـيفردا پريشان جمعشان، چون قلب زهرا ميشودامشــب بــود برپــا اگــر، ايـن خـيمهي ثـاراللهيفردا به دست دشمنــان، برکنده از جــا ميشودامــشب صــداي خــواندن قـرآن به گوش آيد وليفردا صداي الامــان، زين دشــت بــر پــا ميشودامشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته استفــردا خـدايــا بستــرش، آغــوش صحـرا ميشودامشب که جمع کودکان، در خـواب نــاز آسودهاندفردا به زير خـــــارها، گـمگــشتـه پيــدا ميشودامــشب رقيــه حلــقهء زريــن اگـر دارد به گوشفردا دريغ ايــن گوشــوار از گــوش او وا ميشودامشب بـه خـيـل تشنگان، عباس باشد پاسبانفردا کنــار علقمــه، بــي دسـت سقّـا ميشودامشب که قاسم، زينت گلـــزار آل مصطــفـاستفردا ز مرکب، سرنگون، ايــن سـرو رعنا ميشودامشب گـــرفته در ميــــان، اصحـــاب، ثـــارالله رافـردا عــزيــز فاطمـه، بي يــار و تنــها ميشودامشب به دست شاه دشت،باشد سليماني نگينفردا به دست ساربان، اين حلقه يغما ميشودامــشــب سـر سِــرّ خــدا بــر دامـــن زينـب بودفــردا انيس خولي و ديــر نصــــاري مــيشودترسم زمين وآسمان، زير و زبر گردد "حسان"فردا اســــارت نامهي زينب چو اجرا ميشود